مردمی که کمبودهایِ خود را با اسطوره هایی که می سازند پر می کنند گاهی ندانسته اسطوره ی دروغین هم می سازند





مردمی که کمبودهایِ خود را با اسطوره هایی که می سازند پر می کنند گاهی ندانسته اسطوره ی دروغین هم می سازند . گیرم هم قهرمانی ملتی را نجات دهد ، آیا آن ملت به این ترتیب عوض می شود ؟ مردمی که نشسته اند تا زمانه برایشان قهرمانی بیافریند و خودشان کاری نمی کنند موردِ نقدِ من است . هیچ کس قهرمان به دنیا نمی آید . این کارکردِ شرایط و موقعیت هایی که در آنیم و انتخاب هایِ ماست که تعیین می کند ما که هستیم . ما باید قهرمان را بشناسیم ، نه اینکه او را ستایش کنیم . در نوشته هایِ من شناخت جایِ ستایش قرار می گیرد . شناخت وقتی همگانی شود ، سرآغازِ راهِ حلی می شود بر پایه ی آگاهی ، نه احساسات و تعصب . ما ناگزیر به شناختیم . دستِ کم شناختِ تحلیلی به ما کمک می کند در بسیاری از موارد فریب نخوریم . این شکلِ ساده ی حرفِ من است . نمونه هایِ تاریخی به من آموخته است که ما با شناخت زندگی نکرده ایم و بیشترِ کسانی که راجع به مردم صحبت کرده اند شناختی از ریشه و عمق ، از روانشناسی و باورهایِ مردم نداشته اند و به مردمی تصوری تکیه کرده اند که در عمل جز آن درآمده اند که انتظار می رفته .... 

بهرام بیضایی 




سرزنش کردن ملی که" آسیابانش همه چیزش را از شاه دارد" یک ایده آلیسم محض و سوپر روشنفکرانه است.پس از 40سال هنوز کسی نمی داند سوراخ دعا کجاست وآسیابان در پی طمع)