این چند خط برای شیوا



انگارسقف این سرزمین از جنس نکبت شده شیوا جان،زمستانش به اشکال مختلف روی صورت این مردم نشسته،می خواهم از روی افکاری که در ذهنم می گذرد بعد از خواندن مطلبت عبور کنم،اما انگار نمی شود.فردا همین کار را سر مادر من هم میاورند .فردا همین کار را سر تمام زنان مادر هم میاورند.از شدت درد روحی که گرفته ام کلمات چشمهایشان را به نقطه نامعلومی می دوزند و به فکر فرو می روند.آیا ما منافقیم؟چرا باید مزه تلخ بودن را با هل دادن مادرانمان به ما بگویند.چرا باید یک عربده کشِ بزدلِ که حتی جراُت نمی کند از خودش بپرسد مادر من هم،مادر این سرزمین است جوش بیاورد و این حرکت را انجام دهد.سرزمینمان،مردمانمان،کابوس شده اند.


نظرات